متن حاضر، پیشگفتار "کتاب ایده" است که در آن به شرح "ایده" می پردازد.
کسی نمیداند ایدهها از کجا میآیند، اما اگر خوشاقبال باشید و بتوانید یکی از آنها را با نگارش از آنِ خود کنید، هرگز رهایش نکنید، زیرا ایدههای مطلوب بسیار نادر و کمیابند. در یک ایدهی مطلوب آن قدر انرژی ذخیره شده که نه فقط شما، بلکه بسیاری افراد دیگر را ساعتها به استخدام خود در آورد، تغذیه کند، با شور و شوق به کار وادارد و لذت دستیابی به نتیجهای بدیع و ماندگار را برای همیشه در خاطرهها باقی گذارد. اما از یاد نبرید که یک ایده در وهلهی اول باید برای شخص شما برانگیزنده باشد. به همین دلیل در آغاز هیچ مرجعی برای ارزیابی آن ندارید مگر خودتان. در ذهن و اندیشهی هیچ کس ایدهی درخشانی شکل نگرفته که «دیگران» کشفش کرده باشند. نخستین کاشف خود شمایید. از طرف دیگر، یک ایدهی نامطلوب، قبل از هر نوع تبادل و پیگیری و گسترش، میپژمرد و تمام نیروی محرکهی خود را از دست میدهد. در این مورد هم نخستین آزمونگر خود شمایید. اگر ایدهای نیروی برانگیزندهی خود را برای شخص شما از دست داده، مطمئن باشید هیچ کس دیگری نمیتواند فقدان حیات و انرژی آن را جبران کند. درخت پوسیده در نهایت فرو میریزد، حتی اگر با امکانات و نیروهای حمایتکننده آن را سر پا نگاه دارید.
اما اگر انرژی پایانناپذیر و نیروی برانگیزنده و حیاتبخش یک ایده، شما را به نشاط و حرکت وامیدارد، شک نکنید که باید آن را با مطمئنترین و امینترین کسانی که پیرامون خود دارید در میان بگذارید. گاهی ممکن است فقط انرژی و نیروی حیاتبخش آن را احساس کنید، ولی همین که میخواهید آن را بنویسید یا برای کسی بازگو کنید، کلیشهها و قالبهای موجود، همچون گور، ایدهی شما را مدفون میکنند و همهی آن نیرو و انرژی در فضایی سرد و سوگوار فرومیمیرد. اجازه دهید در دادوستد یا گفتوگویی که با دیگران پدید میآید نیروی حیاتبخش و شور و نشاطی که ایده در شما برمیانگیزد به آنها انتقال یابد نه چیز دیگر. به این ترتیب در موقعیتی دو نفره (یا بیشتر) فضایی خلاق پدید میآید که در آن ایدهی شما ناگهانی یا به تدریج قالب بیانی خود را پیدا میکند. در واقع، نحوهی بیانِ ایده کشف میشود. به همین دلیل مکرر میگویند ایدهها اندیشههای روشنی نیستند که فقط باید لباس مناسبی به بر کنند. برعکس, معمولاً از ایدهها با صفاتی چون «هستهای» یا «جنینی» یاد میکنند، یعنی موجودی که وجودش انکارناپذیر است اما چون هنوز «جوانه» نزده یا «زاده» نشده، نمیتوان موجودیتاش را با دیگران به اشتراک گذاشت. روشهای قالبی یا فرمولواری که توصیه میکنند با شروعی برانگیزنده مثل «چه میشد اگر ...»، هم «ایدهیابی» کنید و هم «ایدهگویی»، همیشه و همه جا به پاسخهای مناسب دست پیدا نمیکنند، با این همه نمیتوان انکار کرد که آنها هم روشهایی برای زایاندن مصنوعی یا القای زایماناند و در مواقع اضطرار تنها راه برای نجات جنین به حساب میآیند. پس از زایمان (طبیعی یا مصنوعی)، روشهایی هم که برای افزایش گیرایی ایده پیشنهاد میشود غالباً مفید از کار درمیآید.
اما بارورترین ویژگی ایدههای جنینی، «تغییر»ی اساسی است که در زندگی شخصیتهای جهان روایی یا داستانی پدید میآورند. از این طریق است که زندگی صاحب ایده، زندگی همهی کسانی که در مراحل بعد خود را وقف گسترش و به انجام رساندن ایده کردهاند، و سرانجام زندگی تمامی مخاطبان حال و آیندهای که با آن مواجه میشوند، دستخوش «تغییر»ی اساسی میشود. اگر مهمترین کارکرد فعالیتهای خلاقِ بشری، «تغییرِ» وضع موجود به نفع وضع مطلوب باشد، ایدههای خوب بخش وسیعی از این کارکرد را بر دوش میگیرند.
اتاق ایده تمامی هموطنان ایرانی را به چنین فعالیتهایی دعوت میکند و در حد توان تلاش میکند واسطهای برای ورود این کنشگریهای خلاق در عرصهی تولید فیلم و رسانههای دیداری-شنیداری باشد.